حالا میفهمم عشق چقدر زیباست….
حالا میدانم که عاشقترینم و میدانم با تو چقدر زندگی زیباست…
با آمدنت چشمهایم را بستم و در قلبم با چشمهایت عهد بستم که همیشه مال توام
همانگونه که میخواهی مال تو میشوم ….
از آغاز جاده تا پایانش همراه تو باشم ، تا در نفسهای عاشقی ، هوای پاک تو باشم
تو همانی که میخواستم ، میخواهم من نیز همانی که تو میخواهی باشم
با آمدنت بی نیازم از همه چیز و همه کس ، تنها تو را ، تنها عشق تو را میخواهم و بس!
آیا به سلامتی خود اندیشیده اید ؟
ورزش می کنید؟ احساس می کنید چقدر زنده می مانید؟ بدنتان را هر چند وقت چک می کنید؟
روزانه غذای خوب و میزان آب مناسب مصرف می کنید؟
خانواده
آیا می توانید به خانواده خود تکیه کنید؟ چند ساعت از روز با خانواده می گذرانید؟ آیا با آنها خود به تفریح می روید؟
برای در کنار آنها بودن مشتاقید؟ آیا به خانواده خود افتخار می کنید؟
عشق و ازدواج
از ازدواج خود راضی هستید؟ در زندگی مشترک چقدر احساس یکنواختی می کنید؟
آیا ازدواج را به عنوان نقطه درخشان و آرامش بخش در زندگی می دانید ؟ آیا کسی را دارید تا به او عشق بورزید ؟ آیا کسی عاشق شماست؟
یادگیری و رشد
آیا همیشه در حال یادگیری هستید؟ به طور متوسط در ماه چه تعداد کتاب می خوانید؟ آیا به جای خواندن کتاب زیاد تلویزیون می بینید؟
(تحقیق ها نشان می دهد که مردم به صورت متوسط روزی شش ساعت تلویزیون می بینند یعنی چیزی حدود یک چهارم عمرشان)
آیا در زمینه علم کاری خود به روز هستید؟
آیا در حال یادگیری زبان جدید هستید؟
معنویت
چه قدر حضور خدا را در زندگی خود حس می کنید؟ چقدر به دیگران کمک می کنید ؟ آیا انسان دوستید؟ آیا همدرد دیگرانید؟
دوستان
چه تعداد دوست صمیمی دارید؟ آیا در مواقع غم دوستانی دارید؟ دوستان شما چه کسانی هستند؟ آیا در داشتن دوست تنهایید؟
چقدر از با دوستانتان بودن لذت می برید؟
تفریح و سرگرمی
چه میزان از وقتتان را به عنوان وقت آزاد و سرگرمی اختصاص می دهید ؟ تعطیلات را چگونه می گذرانید؟
به کجاها سفر کرده اید؟ برای اینکه سرگرم و شاد باشید چه کارهایی می کنید؟
نکاتی در ارتباط با چرخ زندگی که گفتن آن لازم می باشد .
متناسب بودن قسمت های مختلف چرخ زندگی به اندازه کامل بودن هر قسمت اهمیت دارد ،
به بیان بهتر تناسب رشد بین قسمت های مختلف زندگی هر فرد باعث زندگی نرمال تر آن می شود.
در بررسی هر قسمت می توان به موارد میزان امنیت ، رضایتمندی ، میزان انرژی دریافتی ، موفقّیت و شکست ها و از این قبیل توجه داشت.
می توان برنامه ریزی زندگی را (کوتاه مدت یا بلند مدت ) بر اساس چرخ زندگی انجام داد.
گاهی می توان برای مدتی معّین روی قسمتی خاص از زندگی متمرکز شد .
مثلا اگر قرار است برای آزمون خاصی آماده شوید بهتر است برای قسمت یادگیری و رشد وقت بیشتری را بگذارید.
میزان سوالاتی که برای یک قسمت از زندگی به کار می رود کاملاً به موقعیت اجتماعی ، فرهنگی ، خانوادگی و.... بستگی دارد
مثلا ممکن است برای افراد با درآمد مالی مختلف ، نمره هشت معناهای کاملاً متفاوتی داشته باشد یعنی فردی با درآمد شش صد هزار تومان این نمره را برای خود قائل شود
ولی فرد دیگری با درآمد شش میلیون تومان به خود نمره ای کمتر از این را بدهد .
سکوتم علامت رضایتم نیست بلکه نشانه ایست از حفظ حریمها در قبال اثبات حقایق.
حال هر فردی رعایت ادب را نمود نبایست که باعث شکست شخصیت وی شد
بلکه با حفظ ادب وانسانیت مسائل پیش وپا افتاده اما به دست خویش سخت گره شده را از هم وانمود.
بهر سو مینگرم نگاهی غربت از خویش مییابم به خود مینگرم جز رعایت اطرافیان نمی یابم .
تا به کی رعایت کردن ودر خود ریختن !حریم خود را در خود حبس کردن ودر قبال لحظه ها متواضع بودن و درک نکردن مقابل به من.
سهم من از زندگی این نیست که برای خواستن ورسیدن تا به این حد منتظر بود.
می بایست به دیگران بفهمانیم به هیچ وجه سلطه آنها را تحمل نخواهیم کرد منتظر نباشیم تا دیگران از ما سوء استفاده کنند.
بپذیریم اگر با ما بد رفتاری شده به این خاطر است که ما به دیگران آموخته ایم تا با ما اینگونه رفتار کنند
نه به این دلیل که آنها مایلند به سوءاستفاده از ما بوده اند.
اگر اینگونه فکر کنیم که بد رفتاری دیگران با ما به خاطر رفتار خودمان است،
به جای انتظار از دیگران از خودمان متوقع میشویم. در حقیقت تغییراتی که در یک فرد به وجود می آید
از همین طرز تفکر ناشی میشود. برای جلوگیری از قربانی شدن ،
یک سری اصول اخلاقی را برای خود در نظر بگیریم
وبه جنبه های عملی آن توجه کنیم وببینیم با کدامیک از مسائل اطرافمان نمی توانیم کنار بیائیم.
به علامت سؤال(؟) زندگی که روبرو میشم
از خودم میپرسم؟!
تا به کی میخواهی رعایت حال دیگران را داشته باشی
کسانی که به قول وقرارهاشون پایبند نبوده اند ؟! و
تو همچنان با آنها راه آمده ای ومراعاتشون کرده ای
وحتی به خود اجازه ندادی دمی بزنی نکند
طرف خم به ابرو آورد ویا شاید به تو لج کند و
حقوقت را پایمال نماید ،
کمی به خود جرأت بده و قدمی پیش بذار .
من میخواهم اما اطرافیانم مرا از گرفتن حقوقم باز میدارند پس چه کنم ؟
در خود پیچیده واحساس سر در گمی میکنم از دور تا دور مطالبی میشنوم وسخت آزرده ام میکند تا به حقوقم نرسم
آروم وقرار ندارم ،سخت نیاز مبرم به حقوقم دارم اما متأسفانه توجهی به این امر ندارند آرزوی رسیدن
به اهداف درستم ودست نیافتن به حقوقم آزرده ام کرده تا به کی آروم بودن ودر خود ریختن وحرفی نزدن وآیا نتوانم اقدام کنم
چون نکند اختلافی پیش آید ؟ نیازم را به که گویم و تا به کی آروم بمونم؟
